سرآغاز
خرد هرکجا گنجی آرد پدید به نام خدا سازد آنرا کلید
اکنون سرشار از شادی و محبت نوشتن آغاز می کنم. خداوند را می خوانم تا در این مسیر یار و یاورم باشد و سهم مرا -چون دیگر معلمان گرامی- در بسط فرهنگ و هنر ایران عزیز روزافزون کند. از باب براعت استهلال شعری از خانم امیلی دیکنسون در باب طبیعت می آورم که ارتباطی وثیق با فرهنگ و هنر دارد.
صدای پای زنبورها
به من جادوگری می آموزد.
اگر بپرسی چرا،
مردن از گفتنش آسان تر است.
سرخی بلندای تپه ها
مرا بی خود و بی اختیار می کند.
اگر زبان به طعنه گشایی،
بر حذر باش، که خدا اینجاست،
همین و بس!
طلوع صبح،
بر قدر و منزلت من می افزاید.
اگر گویی چگونه،
آن نقاش -که مرا چنین تصویر کرده است-
به تو پاسخ خواهد داد.
از کتاب در قلمرو زرین، دکتر الهی قمشه ای